سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریچه

همیشه این شعر رو از زبان پدر بزرگم که تاحالا دو بار کربلا رفته شنیده بودم اما درکش نمی کردم. تا این که امسال قسمت شد و رفتم کربلا

قبل از مشرف شدن به حرم آقا ابا عبدالله الحسین سه روز نجف اشرف اقامت داشتیم.

لحظه ی اولی که وارد حرم امیر المومنین شدم نتونستم ایوان نجف رو ببینم و وقتی از کنارش رد شدیم هم نتونستم ببینم چون حواسم به این بود که راه رو گم نکنم

تا این که شب اول قسمت شد و تا صبح تو حرم موندیم. گروه تصمیم گرفت که شب بریم حرم و برنامه اجرا کنیم اونم کجا دقیقا روبروی ایوان.

حالا دیگه می تونستم ایوان رو ببینم. دیدم واقعا خیلی بزرگه خیلی خیلی بزرگه شاید نمادی از ابهت آقا امیر المومنین باشه. نا خود اگاه گریه ام گرفت احساس کردم یک آدم کوچکی هستم که امدم دیدن فرد خیلی بزرگی که حالا باید درد دلش رو بگه. بخاطر همین گریه کردم . همون جا دوباره این شعر رو زمزمه کردم

 

 

ایوان نجف عجب صفایی دارد                              حیدر بنگر چه باروگاهی دارد

یاعلی


نوشته شده در دوشنبه 90/10/5ساعت 11:8 عصر توسط زهرا فیضی نظرات ( ) |


Design By : Pichak