سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریچه

وقتی تقویم و نگاه کردم و دیدم که تاریخ تولدم با تاریخ تولد شما یکی است خیلی خوشحال شدم. تمام مدت به اطرافیانم می گفتم می دونید که 26 تیر امسال تولد منجی عالمه، از طرفی می دونستید که منم 26 به دنیا امدم. به هر حال خیلی خوشحالم.

خوشحالی ام زمانی دوبرابر شد که درست همین شب یعنی 26 تیرماه آقا ابا عبدالله الحسین (ع) من و طلبید.

در هر صورت من که سال گذشته این شب تو حرم امام رضا(ع) بودم و امسال هم این طوری شده این رو عیدیه آقام می دونم. و دعا می کنم سال آینده این تاریخ مکه مکرمه و در حج عمره باشم.

از خدا می خوام که من را بنده حقیر خودش و یار و یاور منجی عالم قرار بده.

و در انتها دعا میکنم که هر چه زودتر فرج آقا نزدیک بشه: اللهم العجل لویلیک الفرج.

 


نوشته شده در یکشنبه 90/4/26ساعت 9:14 عصر توسط زهرا فیضی نظرات ( ) |

از صبح سر پا وایستاده بودم و داشتم کارتهای ایده نمایشگاه و جمع می کردم. همکارهام امدن و گفتن فلانی غرفه 14 نمایشگاه خطاطی می کنن خیلی قشنگه بیا بریم یه جمله بدیم تا برای ما هم بنویسن

گفتم: باشه.

خیلی شلوغ بود. منم تو صف وایستادم و منتظر. یک دفعه خیلی شلوغ شد، همین موقع احساس کردم از پشت سر خیلی خیلی داغ شدم و کسی هی خودش و به من می ماله.

من اصلا فکر نمی کردم که تو نمایشگاه قران اونم ماه مبارک خدا این اتفاق بیافته. برگشتم دیدم یه مرد خواستم چیزی بگم که فرار کرد.

خانم کناری ماجرا رو متوجه شد. گفت این آقاهه چند روز این کار رو می کنه.

الان وقتی فکرش و می کنم خیلی ناراحت می شم اما بعد تر از همه اینه که الان خیلی وحشتناک تر شده. می ری تو پارک این مساله رو می بینی. می ری خرید کنی و هزاران جای دیگه.

اما بدترین قسمت این ماجرا اینه که تو ماه رمضون اینکار انجام بشه اون هم تو نمایشگاه قرآن.


نوشته شده در پنج شنبه 90/4/2ساعت 11:57 صبح توسط زهرا فیضی نظرات ( ) |

گفت: وای از این اجاره خونه ها

گفتم: چی شده؟

گفت: صاحب خونمون زنگ زده گفته باید کرایه خونه رو زیاد کنی.

گفتم: حالا چقدر می خواد اضافه کنه؟

گفت: قبلا 500 تومان می دادیم حالا باید 700 تومان بدیم .

گفتم: با چقدر رهن؟

گفت: 23 میلیون تومان.

گفتم: اعلام شده حق ندارن که کرایه خونه ها رو زیاد کنن؟

گفت: ولی الان نه تنها برای من بلکه برای دوستهای دیگم و هم زیاد کردن.

ماکه تازگی ها جامون و عوض کردیم ورفتیم خونه خودمون البته خیلی خیلی کوچیکه، با خودم گفتم حداقل ما دیگه اجاره نمی دیم و دغ دغه ی اجاره خونه و درگیری با صاحب خونه رو دیگه نداریم.

به حال از خدا می خوام همه خونه دار بشن و از این اجاره ها نجاب پیدا کنن.


نوشته شده در پنج شنبه 90/4/2ساعت 11:43 صبح توسط زهرا فیضی نظرات ( ) |

دیروز یعنی 25 اردیبهشت حدود ساعت 17 نخستین جشنواره وبلاگ نویسان طنز نویس با عنوان در حلقه رندان، روبرو دانشگاه امیر کبیر برگزار شد. جشنواره خوبی بود، بعد از سخنرانی دو نفر از پیش کسوتان این وبلاگ ها، پنج نفر که ترتیب آنها مهم نبود به عنوان افراد برتر انتخاب شدند.

چیز جالب توجه این جشنواره مثل هر کار طنز دیگه این بود که وبلاگ نویس ها حرفهای دلشون را با طنز و شعر عنوان می کردند. همه ما می دونیم که جامعه ما از قبل هم برای این که حرف های خودش و به گوش همه بزنه از طنز استفاده می کرده.

ولی باید یادمون نره که اگر داریم طنز می گیم فقط برای خندیدن دیگران یه کسی یا کسایی رو به ناحق مسخره نکنیم. و واقعا اون چه را که هست را به طنز عنوان کنیم.


 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 90/2/26ساعت 1:34 عصر توسط زهرا فیضی نظرات ( ) |

امروز یه کمی دلم گرفته بود از روزگار و زندگی خودم می نالیدم، اما وقتی رفتم بیرون و با عزیزدلم ملاقات کردم، خبری که به هم داد باعث شد ناراحتی خودم فراموشم بشه.

شاید یکی از دلایلی که باعث شد دریچه به دنیا بیاد همین بود.

اینکه یه عده حالا نمی دونم دانسته و امیدوارم ندانسته به معصومین ما تو فضای مجازی بی احترامی می کنند خیلی ناراحتم کرد.

باورم نمی شه که ماهایی که دم از مسلمانی می زنیم وقتی تو یه فضایی مثل فرندفیت و فیس بوک به مقدساتمون بی احترامی می کنند به جای این که در مقابلشون وایسمین اونها رو تایید می کنیم.

عزیز دل می گفت امروز به امام دهم ما شیعیان یعنی امام هادی (ع) بی احترامی کردن. در مقابل هم بچه های سایبر یه موج وبلاگی «جانم فدای امام هادی علیه السلام» در حمایت این معصوم عزیز راه اندازی کردن منم تصمیم گرفتم به این موج بپیوندم.

 




نوشته شده در دوشنبه 90/2/26ساعت 10:57 صبح توسط زهرا فیضی نظرات ( ) |

<   <<   6   7      >

Design By : Pichak