دریچه
خیلی دلم هوای مشهد کرده است ولی نمی دونم چی شده که دیگر قسمتم نمی شود که به این سفر بروم احساس می کنم امام از من ناراحت است.
سال گذشته کاری دستم بود که باید شش ماهه تحویل می دادم، در حقیقت اولین کار مدیریتی بود که به عهده گرفته بودم و به خاطر همین استرس شدیدی را تحمل می کردم.
این استرس خیلی زیاد بود طوری که خیلی وقتها حتی از خوردن غذا امتناع می کردم تا این که با عزیز دلم و به پیشنهاد اون به قم و حرم حضرت معصومه سلام الله رفتم. وای چه احساس آرامشی به من داد و طوری شد که خودم حتی نفهمیدم چطوری این کار رو تحویل دادم.
حالا امسال بدون این که خودم بدانم دقیقا در همون ماه در حرم بودم بازم با عزیز دلم. بهش گفتم که دیدی پارسال به این صورت امدیم حالا امسال
گفت که راستی می گی چه جالب خب حالا امسال چی می خوای
اول یادم نمی امد که چه می خواهم. همین که چشمم را به بالا گرفتم و گنبد خانم رو دیدم گفتم وای چقدر هوای مشهد رو کردم یک دفعه یادم افتاد همون طور که می گن ویزای کربلا را از پنجره فولاد می گیرند اجازه به سفر مشهد را هم از حرم حضرت معصومه می گرند و در حقیقت قم دروازه مشهده
همونجا گفتم که خانم ما مشهد می خوایم
امین
Design By : Pichak |